به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، وبگاه خبری آمریکایی سلان طی تحلیلی به حوادث تروریستی پاریس پرداخت و از سیاست یک بام و دو هوای غرب در برخورد با تروریسم انتقاد کرد و نوشت: پس از فاجعه پاریس، باید دست از سرزنش مسلمانان برداشته و نگاهی هم به اعمال خودمان بیاندازیم.
در این تحلیل آمده است: هرچند عزاداری قربانیان فاجعه تروریستی پاریس هنوز به اتمام نرسیده، با این حال اگر نگاهی بیطرفانه به خشونتهایی که خودمان بانی آنها بودهایم، نیاندازیم، این رویه ادامه خواهد داشت.
تنها 2 درصد از حملات تروریستی در اروپا ریشه مذهبی دارد
هر زمان که خبر خشونت یا حمله ای علیه شهروندان غربی میشنویم، گروههای عوامفریب، بیدرنگ اقدام به سرزنش مسلمانان میکنند. اکثر مواقع این اتهامات فاقد مدارک و شواهد کافی هستند، با این وجود نیروی قدرتمند تعصبات ضداسلامی در جامعه سبب تحکیم این اتهامات بیپایه میشود. درحالی که مدارک مستدل نشان می دهد، در سال های 2009 تا 2013 کمتر از 2% حملات تروریستی که در کشورهای اتحادیه اروپا به وقوع پیوستهاند ریشه مذهبی داشتهاند؛ در سال 2013 فقط 1% از 152 حمله تروریستی و در سال 2012 کمتر از 3% از 219 حمله تروریستی اتفاق افتاده، به دلیل مسائل مذهبی رخ دادهاند.
اکثر حملات تروریستی در این سالها دلایل جداییطلبی یا ملیگرایی قومیتی داشتهاند. در سال 2013 تفکرات جداییطلبانه یا ملیگرایانه قومیتی، محرک 55% از حملات تروریستی بودهاند؛ همچنین بیش از سه چهارم یعنی 76% درصدحملات تروریستی اتفاق افتاده در سال 2012 نیز به همین دلایل رخ دادهاند. با این حال، حتی این مدارک مستدل نیز باعث نشدهاست که کارشناسان متعصب، دست از پیشداوریهای خود بردارند.
چه کسانی از این حوادث سود میبرند؟
به محض انتشار خبر حملات، با وجود اینکه هنوز هیچ شاهدی در رابطه با حمله یا حملهکنندگان در دست نبود، برخی مقامات برجسته امریکایی، بلافاصله از این فرصت به عنوان دستاویزی برای اهریمن جلوه دادن مسلمانان و پناهندگان کشورهای اسلامی استفاده کرد.
حتی زمانی که شواهد و مدارک، نشان از نقش افراطگران داشت و گروه افراطی داعش مسئولیت این حملات را به عهده گرفت، آنها هنوز هم با لحنی عوام فریبانه اصرار داشتند که اسلام (دینی با 1.6 میلیارد پیرو در دنیا) را مقصر جلوه داده و ادعا میکردند که ورود پناهندگان مسلمان به غرب سبب بروز حملات بیشتری خواهد شد.
هر بار که افراطگرایان اسلامی حملهای تروریستی انجام میدهند، غرب انتظار دارد 6/1 میلیارد مسلمانی که روی کره زمین زندگی میکنند، عذرخواهی دستهجمعی انجام دهند؛ در حالی که این طرز برخورد کلیشهای و تکراری شده است. باید از خود بپرسیم: چه کسانی از سرکوب مسلمین و پناهندگان بیگناه نفع می برند؟ دو گروه در مظان اتهام هستند:
1) گروه های افراطگرایان اسلامی (برای مثال داعش و القاعده) که از این وضعیت به عنوان بهانه و توجیهی استفاده می کنند مبنی بر اینکه هیچ جایگاهی برای مسلمین در دنیای متمدن غرب باقی نمانده و باید اعلام جنگ نمود.
2) افراط گرایان اروپایی که آنان نیز از جریاناتی مانند این حملات استفاده میکنند تا به مردم بقبولانند که جایگاهی برای مسلمانان در دنیای متمدن غرب وجود نداشته و باید اعلام جنگ نمود.
داعشی ها و سیاستمداران غربی؛ دو روی یک سکه
باوجودی که این دو گروه دشمنان قسم خورده هستند، به شکل مضحکی طرفدار یک تفکر و ایده میباشند. سیاستمداران غربی میخواهند که مسلمانان و پناهندگان کشورهای اسلامی بلافاصله کشور را ترک کنند، زیرا به آنها به چشم تروریستهای بالفطره و خشن نگاه میکنند. افراطگرایان اسلامی نیز میخواهند که پناهندگان مسلمان کشورهای غربی را ترک کرده و به گروه آنها پیوسته و محدوده خلافت خود را گسترش دهند! داعش به وضوح اعلام داشته که هدف اصلی آنها از بین بردن «ناحیه خاکستری» وجلوگیری از پذیرش مسلمین در دنیای غرب است.
با رسانهای شدن داعش، آنها بهتر از گذشته اهداف سادیستی خود را پیش میبرند و حزب افراطی جبهه ملی در فرانسه نیز از این وضعیت به نفع خود بهرهبرداری میکند. این حزب – که بنیانگذار آن فردی نئونازی بوده و هدایت آن امروز به عهده دخترش مارین له پن است - دائما علیه مسلمین جبههگیری میکند و با لحنی ریاکارانه مسلمانان را با اشغالگران نازی مقایسه میکند. در سال 2014، طی حکمی در دادگاه پاریس، حزب جبهه ملی فاشیست نام گرفت. پیش از حملات به پاریس، حزب افراطی در فرانسه، در جایگاه دوم قرار داشت، درحالی که با این حوادث ممکن است در جای نخست ارتقاء درجه پیدا کند.
کشتارهایی که نادیده گرفته شدند
هرساله صدها حمله تروریستی در اروپا اتفاق میافتند. با این حال تنها حملاتی تیتر مهم خبری به خود اختصاص میدهند که توسط مسلمانان انجام شده باشند و خبرهای مربوط به حملاتی که توسط ملیگرایان قومی و افراطی انجام میشوند، کمتر جایی درز می کنند. حال آنکه این حملات فراوانی بیشتری دارند. تنها کارشناسان و رسانههای غربی نیستند که توجه بیشتری به حملات تروریستهای اسلامگرا نشان میدهند، سران دولتی هم چنین عملکردی دارند. دقایقی پس از حملات تروریستی پاریس، رئیس جمهورهای امریکا و فرانسه، در نطقهایی خطاب به مردم سرتاسر دنیا، سوگواری و عزاداری عمومی اعلام کردند. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا طی محکومسازی این حملات آنها را «اقداماتی هولناک، شرمآور و شیطانی » خطاب کرد.
اوباما انفجار بیروت را ندید!
جالب اینجاست که این مقامات رسمی طی حملات تروریستی فجیعی که درست روز پیش، یعنی 12 نوامبر توسط همین گروه تروریستی یعنی داعش اتفاق افتاد، سکوت پیشه کردند. دو بمب گزار داعشی طی عملیاتی انتحاری در اجتماع شیعیان در بیروت ، 43 نفر را کشته و 230 نفر را مجروح کردند. رئیس جمهور اوباما لزومی ندید پس از بمبگذاریهای وحشیانه در لبنان، که یکی از بدترین حملات در بیروت در سالهای گذشته بوده، دنیا را خطاب قرار داده و اعلام عزای عمومی کند!
نه تنها چنین اتفاقی نیافتاد، بلکه خلاف آن پیش آمد، قربانیان لبنانی حملههای داعش در رسانههای آمریکایی، سپرهای انسانی حزب الله نام گرفتند که خودشان مقصر به شهادت رسیدنشان بودند! چرا که از نظر جغرافیایی در منطقهای زندگی میکردند که حزبالله در آنجا مستقر است. بعضی کارشناسان پا را از این هم فراتر گذاشته و حملات داعش به مردم لبنان را با این استدلال که ضربهای به حزبالله بوده توجیه نمودند.
کاخ سفید به خودش زحمت این را هم نداد که در رسانهها، کشتار مردم ترکیه توسط داعش را که در اکتبر اتفاق افتاد محکوم کند، حملهای که منجر به کشته شدن 128 نفر و مجروح شدن 500 نفر در تظاهرات صلحآمیز انجام شده توسط کردها اتفاق افتاد.
وقاحت سران غربی در نادیده گرفتن جنایات سعودی ها
وقیحانهتر از آن، سران و سیاستمداران کجا بودند زمانی که در 28 سپتامبر، دولت آلسعود به پشتیبانی آمریکا، اقدام به بمباران یک مراسم عروسی در یمن کرد و 131 غیرنظامی از جمله 28 زن جان خود را از دست دادند؟ هیچ کدام از این کشتارها رسانهای نشد. اوباما و اولاند نه تنها به خاطر این جنایات عذرخواهی نکردند، بلکه حتی به آنها اشاره نیز ننمودند.
آیا خون کسانی که در فرانسه زندگی میکنند، رنگینتر از خون مردم لبنان، ترکیه، کردها و یا یمنیهاست؟ این جنایات، «هولناک، شرمآور و شیطانی» نبودند؟!
قبلا مشابه این جریانات پیش آمده است. واکنش به حملات شارلی ابدو در ژانویه 2015 نیز به همین اندازه قابل پیشبینی بودند. اسلامهراسی سبب شد که مفهوم اصلی این حملات دلخراش نادیده گرفته شود، فراموش نکنیم جنگهای مصیبتبار عراق و شکنجههای ابوغریب که مسبب آن آمریکاییها بودند، تیراندازان افراطگرا را تحریک به این جنایات کرد نه صرفا چند کاریکاتور. آنها همچنین این مسئله را نیز نادیده میگرفتند که حملهکنندگان، مهاجران الجزایری بودند. کشوری که ده ها سال زیر یوغ استعمار کشنده فرانسه بوده و پس از جنگی خونین در سال 1962، که منجر به کشته شدن صدها هزار الجزایری شد، استقلال خود را بدست آورد.
موج اسلام هراسی در کشورهای غربی
مسلمانان نه تنها در این حملات سرزنش میشوند، بلکه عواقب آن نیز دامنگیر کسی جز جامعه اسلامی نیست. 6 روز پس از حملات ژانویه، دیدهبان ملی مبارزه با اسلامهراسی، ثبت 60 مورد حمله و تهدید از سوی اسلامهراسان را در فرانسه ثبت اعلام کرد. تلماما، یک سازمان انگلیسی نیز که حملات نژادپرستی ضداسلامی را زیر نظر دارد، 50-60 تهدید علیه مسلمانان بریتانیایی را گزارش کرد. گفتنی است که بعد از حملات شارلی ابدو در پاریس راهپیمایی بزرگ همبستگی با حضور جمع گستردهای از رهبران کشورهای مختلف، (از جمله مقامات برخی دولتهای افراطگرا که مورد پشتیبانی غرب هستند مثل عربستان) برگزار شد. اما چند روز پس از حملات ژانویه در پاریس، وقتی جنایت هولناک دیگری در جهان اتفاق افتاد که طی آن بیش از 2000 نیجریه ای توسط تروریستهای بوکوحرام قتل عام شدند کسی برای آنها راهپیمایی سراسری همبستگی برپا نکرد. قربانیان آفریقایی لایق راهپیمایی سران و رهبران کشورها نبودند، بلکه تنها قربانیان غربی لیاقت رژه احترام را داشتند!
مجرمیت غرب
یک نکته حیاتی که کمتر بدان پرداخته شده این است که اکثر قربانیان افراطگرایان اسلامی، خود مسلمانان هستند. خصوصا آنهایی که در کشورهایی با اکثریت جمعیت مسلمان زندگی میکنند. طبق گزارش مرکز ملی ضدتروریسم آمریکا در سال 2012، بین 82 تا 97 درصد قربانیان حملات تروریستی وحشیانه، مسلمان بودهاند. غرب همیشه اینگونه تظاهر میکند که قربانی اصلی است، درحالی که حقیقت چیز دیگری است.
هیچ کس نمی پرسد که چرا میلیونها پناهنده از خاورمیانه و آفریقای شمالی، خانه و کاشانه و خانواده خود را رها کرده و از خشونت و آشوب میگریزند!؟ خشوت و آشوبی که اکثر مواقع ارتشهای کشورهای غربی در آن دخیل هستند. کشورهای غربی خصوصا آمریکا بانیان مستقیم خشونت و نابودی در عراق، افغانستان، لیبی و یمن هستند که میلیونها انسان را آواره و بی خانمان ساخته است که موارد زیر، تنها اشاره به برخی موارد است:
• حمله غیرقانونی ارتش آمریکا به عراق که منجر به مرگ لااقل یک میلیون انسان بیگناه، بی ثباتی کل منطقه و ایجاد شرایطی شد که در آن گروههایی چون القاعده رشد پیدا کردند و در نهایت داعش متولد شد.
• جنگ و اشغالگری در افغانستان به رهبری امریکا که هنوز هم ادامه دارد و دولت اوباما اخیرا دوباره آن را تمدید کرده است. حمله به افغانستان منجر به مرگ حدود دویست و پنجاه هزار انسان بیگناه و آواره شدن میلیونها افغان شده است.
• دخالت مصیبت بار ناتو به رهبری آمریکا در لیبی، حکومت لیبی را سرنگون ساخته و این کشور را به پایگاهی برای رشد و گسترش افراطگرایان و گروههای تروریستی تبدیل کرده است. این جنگ منجر به کشته شدن هزاران نفر از مردم و آواره شدن صدها هزار نفر شده است.
• در یمن، آمریکا و دیگر ملل غربی، دولت سعودی را پشتیبانی و مسلح ساخته تا با مهمات خوشهای ممنوعه، مردم بیگناه را بمباران کرده و یکی از فقیرترین کشورهای خاورمیانه را به خاک و خون بکشد. همان داستان تکراری، هزاران کشته و صدها هزار بیخانمان...
لازم به یادآوری نیست که میلیونها پناهنده سوری که به غرب پناه آوردهاند دقیقا از دست همان کسانی که جنایات اخیر در پاریس را انجام دادهاند میگریزند. با سرکوب پناهندگان سوری و عراقی که از گروههای خشونتگرای افراطی مثل داعش در گریز هستند. فرانسه و سایر کشورهای غربی فقط به تعداد فوقالعاده زیاد قربانیان خواهند افزود.
دیگری را مقصر می دانند!
زمانی که آمریکا و همپیمانانش یک مراسم عروسی را در یمن و بیمارستانی را در افغانستان بمباران کرده و صدها غیرنظامی را بیرحمانه به قتل رساندند، کسی نام «آمریکا» را در شبکههای اجتماعی «ترند» نکرد، اما زمانی که پاریسیها به توسط افراطگرایان به اصطلاح اسلامی به قتل رسیدند، نام «مسلمین» در سرتاسر شبکه اجتماعی تویتر ترند شد.
امپریالیست غرب همیشه تلاش دارد کس دیگری را مقصر جلوه دهد. همیشه خارجیها مقصرند! هیچگاه تقصیر به گردن غرب متمدن و متجلی نیست! اسلام سپر بلای جدید آنهاست. سیاستهای امپریالیسیتی غربیان، ویرانگر تمامی ملتها، پایدارسازنده دیکتاتورهای سرکوبگر و حمایتکننده گروههای افراط گری است که به راحتی روی آنها سرپوش گذاشته می شود.
غرب نمیتواند خشونت طلب بودن خود را بپذیرد و به جای آن انگشت اتهام آغشته به خون خود را به سوی 1.6 میلیارد مسلمان گرفته و آنها را «بالفطره خشونتطلب» میخواند.
متاسفانه فجایعی چون پاریس، در مقایسه با بلایایی که به لطف سیاستهای دولتمردان فرانسه، آمریکا و انگلستان، روزانه به سر مردم بیگناه خاورمیانه میآیند حادثهای ناچیز است. حملات ترویستی نادر این چنینی که گهگاه در کشورهای غربی اتفاق میافتند تنها گوشهای از زندگی روزمره مردمی است که درسلطه حکومتهای خونخوار زندگی میکنند. هرچند این بدان معنا نیست که سوگوار حملات پاریس نیستیم، اما فراموش نکنیم که قربانیان جنایاتی که دولت های خودمان مسبب آن هستند نیز مستحق چشمان اشک آلود هستند. اگر حقیقتا بر این باوریم که زندگی آدمها به یک اندازه ارزش دارد، بایستی برای مرگ آدمها به یک اندازه اشک بریزیم.
لشگر کشی دولت های غربی به خاورمیانه
ما پاسخ به این حمله ها را میدانیم. خطرات بزرگی در پیش هستند. دولتهای غربی لشگرکشی خود را به نواحی خاورمیانه افزایش خواهند داد. بمبها و تسلیحات بیشتری را وارد صحنه میکنند. «تد کروز» سناتور افراط گرا بلافاصله پس از حملات پاریس درخواست حمله هوایی کرد. حملاتی که در آن کشته شدن غیرنظامیان بیگناه نادیده گرفته خواهد شد. طبیعتا «راه حل» پیشنهادی به اقدامات تروریستی، سرازیر کردن نیروها به مناطق تروریستی است.
بلافاصله پس از حملات پاریس، فرانسه مرزهای خود را بست. در آمریکا نیز نیروی پلیس نیویورک بخشهایی از این شهر را به پایگاههای نظامی تبدیل نمود. حفاظهای بیشتر، پلیس بیشتر و نظارت گستردهتر نتیجه این حملات تروریستی است. درحالی که نظامی کردن کشور، در وهله اول خود آغازکننده مشکل بوده است. زمانی که برج های دوقلو در 11 سپتامبر مورد حمله قرار گرفتند، القاعده یک گروه نسبتا کوچک و منزوی بود. اما جنگ به راه افتاده توسط دولتمردان آمریکایی در عراق بود که شرایط خشونت گسترده، استیصال و فرقهگرایی را ایجاد کرده، و القاعده را در سرتاسر دنیا مانند سرطان منتشر کرد. اعتیاد غربیان به لشگرکشی، به افراطیان مجال رشد داد، و امروز می بینیم که داعش، میوه پوسیده همان اعتیاد پوسیده غربیهاست. در حقیقت داعش هیولای فرنکنشتاین امپریالیسم غرب می باشد.
همچنین فراموش نکنیم که همپیمان ثروتمند نفتخیز کشورهای غربی در خلیج، دولت پادشاهی افراطگرای عربستان سعودی، گسترشدهنده اصلی افراط گرایان وهابی در دنیاست. در پنج سال گذشته، دولت اوباما بیش از 100 میلیارد دلار با حکومت پادشاهی سعودی معامله اسلحه داشته و فرانسه نیز قراردادهای نظامی فراوان و رو به افزایشی با حکومتهای استبدادی چون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر داشته است.
اگر دولتهای ما به سیاستهای کنونی خود ادامه دهند، حملاتی چون پاریس نیز بیشتر خواهند شد. افراط گرایان قدرتمندتر شده، نژادپرستان نوپا که یکی از بزرگترین خطرات دنیای امروز هستند، قدرت گرفته و مردم به افراط گرایی روی خواهند آورد. کارشناسان، عوام فریبی ضداسلامی خود را گسترش داده و تب ضدپناهندگی را داغتر خواهند کرد و اوضاع روز به روز بدتر خواهد شد.
هرچند حملات پاریس وحشتناک بودند، اما بد نیست در این لحظات بحرانی بیاندیشیم که دولتهای ما چگونه قصد رویارویی با این مشکل در داخل و خارج از کشور را دارند. اگر با دوراندیشی با این جریانات روبرو نشده، به خشونت و خونریزیهای بیشتر دامن خواهیم زد.
کلام آخر اینکه، کسانی که اتهامات عوام فریبانه علیه مسلمین و پناهندگان ترویج میکنند، تنها خشونت و کینه را گسترش میدهند؛ اگر این چرخه سیاسی تغییر نکند، چرخه خشونت نیز به گردش خود ادامه خواهد داد.
ترجمه: عطیه شریعتی مهر